بیا با من دلم تنها ترین است/ نگاهت در دلم شور آفرین است/
مرا مستی دهد جام لبانت/ شراب بوسه ات گیرا ترین است/ ز یك دیدار پی بردی
به حالم/ عجب درمن نگاهت نكته بین است/ سخن از عشق ومستی گوی با من/ سخن
هایت برایم دلنشین است/ مرا در شعله ی عشقت بسوزان/ كه رسم دوستداریها همین
است/ نشان عشق را در چشم تو خواندم/ دلم چون کویی آیینه بین است/ به من
لطف گل مهتاب دادی/ تنت با عطر گلها همنشین است/ دوست را هم تو باش آغاز
وپایان/ كه عشق اولی وآخرینست
دل به دریا میزنم در قیل و قال زندگی
خسته از پژمردنم پشت خیال زندگی
در اتاق فکر من، آیینه تابوتم شده
در نبردم، در کما، با احتمال زندگی
کفشهایم رو به فردا پشت در کز کرده اند
بنده ی دیروزم و حل سوال زندگی
مثل یک گنجشک زخمی در هوای بیکسی
بی رمق نوک میزنم بر سیب کال زندگی
در همین بازی گل یا پوچ دل وا مانده ام
کیش و ماتم میکند رندان فال زندگی
عابری هم در گذر از کوچه ی ما هر زمان
باخودش حرفی زند از ابتذال زندگی
بوسه بارانم کن امشب...
برای دلم سنگ تمام بگذار!
تنهایی را از آغوشم جدا کن
و دستانت را به دورم حلقه کن
چشمانت هم اگر لبخند همیشگی اش را نثارم کند
که دیگر معرکه است... !!!!
عشق به شکل پرواز پرنده ست
ولی شاعر دقیقا ذکر نکرده کدوم پرنده ؟
عقاب ، کرکس یا جغد !
عابری گفت:حالتان خوب است؟
گفتم:خوبم!فقط تکه ای تنهایی توی چشمم رفته.
من از پروانه بودن ها، من از دیوانه بودن ها، من از بازی یک شعله ی سوزنده که آتش زده بر دامان پروانه نمیترسم...
من از هیچ بودن ها، از عشق نداشتن ها، من از بی کسی و خلوت انسان ها میترسم...
نـــدانــسته در مــوردم قضـاوت نکن,,,, نــدانــسته در موردم حــرف نزن
این قضاوت های نا به جا دل آدم را پر از غم می کند,,,
من را بشناس,,,وجودم را درک کن,,,احساسم را لمس کن,,,,روحم را دریاب
بعد در موردم حرف بزن,,,
تو از من چه می دانی؟؟؟
وقتی می توانی در موردم نظر دهی که لحظه لحظه با من زندگی کرده باشی !
پدر مادر ما متهمیم
می خواهم بگویم: آری، قرآنی که تو می گویی درست است، اما کدام قرآن؟ قرآن بعنوان شی متبرکی در دست جهل؟ قرآن بعنوان پرچمی بر سر نیزه های جنایت؟ یا قرآن، بعنوان کتابی که قبایل وحشی پراکنده در صحرایی را در کمتر از یک ربع قرن، تعیین کننده سرنوشت جهان و کوبنده قدرتهای عالمگیر می سازد و در کمتر از یک قرن، فرهنگی نو و انقلابی در تمدن بشری می آفریند؟
قرآن کتابی است که با نام " خدا " آغاز می شود و با نام " مردم " پایان می یابد! کتابی " آسمانی" است اما - بر خلاف آنچه مومنین امروزی می پندارند و بی ایمانان امروز قیاس می کنند - بیشتر توجهش به طبیعت است و زندگی و آگاهی و عزت و قدرت و پیشرفت و کمال و جهاد! کتابی است که نام بیش از هفتاد سوره اش از مسائل انسانی گرفته شده است و بیش از سی سوره اش از پدیده های مادی و تنها دو سوره اش از عبادات! آن هم حج و نماز!...
دکترشریعتی
شب آرامی بود
می روم در ایوان ، تا بپرسم از خود ،
زندگی یعنی چه !؟
مادرم سینی چایی در دست ،
گل لبخندی چید ، هدیه اش داد به من
خواهرم ، تکه نانی آورد ،
آمد آنجا ، لب پاشویه نشست ،
به هوای خبر از ماهی ها
دست ها کاسه نمود ، چهره ای گرم در آن کاسه بریخت
و به لبخندی تزئینش کرد
هدیه اش داد ، به چشمان پذیرای دلم
پدرم دفتر شعری آورد ،
تکیه بر پشتی داد ، شعر زیبایی خواند ،
و مرا برد ، به آرامش زیبای یقین
با خودم می گفتم :
زندگی ، راز بزرگی ست که در ما جاری ست
زندگی ، فاصله ی آمدن و رفتن ماست
رود دنیا ، جاری ست
زندگی ، آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن ، به همان عریانی ، که به هنگام ورود ، آمده ایم
قصه آمدن و رفتن ما تکراری است
عده ای گریه کنان می آیند
عده ای ، گرم تلاطم هایش
عده ای بغض به لب ، قصد خروج
فرق ما ، مدت این آب تنی است
یا که شاید ، روش غوطه وری
دست ما در کف این رود به دنبال چه می گردد ، هیچ !!!
زندگی ، باور تبدیل زمان است در اندیشه عمر
زندگی ، جمع طپش های دل است
زندگی ، وزن نگاهی ست ، که در خاطره ها می ماند
زندگی ، بازی نافرجامی است ،
که تو انبوه کنی ، آنچه نمی باید برد
و فراموش شود ، آنچه که ره توشه ماست
شاید این حسرت بیهوده که در دل داری ،
شعله ی گرمی امید تو را ، خواهد کشت
زندگی ، درک همین اکنون است
زندگی ، شوق رسیدن به همان فردایی ست ، که نخواهد آمد
تو ، نه در دیروزی ، و نه در فردایی
ظرف امروز ، پر از بودن توست
شاید این خنده که امروز ، دریغش کردی
آخرین فرصت همراهی با ، امید است
زندگی ، بند لطیفی است که بر گردن روح افتاده ست
زندگی ، فرصت همراهی تن با روح است
روح از جنس خدا
و تن ، این مرکب دنیایی از جنس فنا
زندگی ، یاد غریبی ست که در حافظه ی خاک ، به جا می ماند
زندگی ، رخصت یک تجربه است
تا بدانند همه ،
تا تولد باقی ست
می توان گفت خدا امیدش
به رها گشتن انسان ، باقی است
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه ی برگ
زندگی ، خاطر دریایی یک قطره ، در آرامش رود
زندگی ، حس شکوفایی یک مزرعه ، در باور بذر
زندگی ، باور دریاست در اندیشه ی ماهی ، در تنگ
زندگی ، ترجمه ی روشن خاک است ، در آیینه ی عشق
زندگی ، فهم نفهمیدن هاست
زندگی ، سهم تو از این دنیاست
زندگی ، پنجره ای باز به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است ، جهانی با ماست ،
آسمان ، نور ، خدا ، عشق ، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم ،
در نبیندیم به نور
در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل ، برگیریم ،
رو به این پنجره با شوق ، سلامی بکنیم
زندگی ، رسم پذیرایی از تقدیر است
سهم من ، هر چه که هست
من به اندازه این سهم نمی اندیشم
وزن خوشبختی من ، وزن رضایتمندیست
شاید این راز ، همان رمز کنار آمدن و سازش با تقدیر است
زندگی شاید ،
شعر پدرم بود ، که خواند
چای مادر ، که مرا گرم نمود
نان خواهر ، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست ، که دریغش کردیم
زندگی ، زمزمه ی پاک حیات است ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره ی آمدن و رفتن ماست
لحظه ی آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد ،
قدر این خاطره را ، دریابم
" کیوان شاهبداغی "
نخ داخل شمع پرسید:
چرا وقتی من میسوزم
تو آب میشی
شمع جواب داد:
مگه میشه کسی که تو قلب منه بسوزه
و من اشکی نریزم
نخ داخل شمع پرسید:
چرا وقتی من میسوزم
تو آب میشی
شمع جواب داد:
مگه میشه کسی که تو قلب منه بسوزه
و من اشکی نریزم
خیلی مهم نیست برای کسی که دوست داری ،غرورتو از دست بدی
ولی خیلی افتضاحه برای حفظ غرورت عشقت رو از دست بدی
چيزي که مي خواهم سکوت است..!!!
يک کلبه چوبي وسط جنگل
يک آتش
يک فنجان چاي تلخ...!
روز را خورشید میسازد و روزگار را ما
ما را قلب زنده نگه میدارد و قلب را عشق
پس روزگار را عاشقانه بساز و عشق را عاقلانه
ای گلاله ای گلاله دیدنت خواب و خیاله
گل صحرا گل لاله گل قلب من و تو لاله
دل تو گرم و صمیمی مثل خورشید جنوب
چشم تو چشمه طوفان مثل دریای شمال
می دونی تو مذهب من چی حرومه چی حلاله
آب بدون تو حرومه جام می با تو حلاله
تو صدات شور ترانست پررنگه چه قشنگه
تو نگات جادوی شعره پرشوره پرحاله
گفتگوم تو، جستجوم تو، گل باغ آرزوم تو
شب و روز با تو قشنگه زندگی بی تو محاله
ای خدای تنهایی!
استاد سختگیر فیزیک اولین دانشجو را برای پرسش فرا میخواند و سئوال را مطرح میکند
شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟
:دانشجوی بی تجربه فورا ً جواب میدهد
. من پنجره کوپه را پائین میکشم تا باد بوزد
:اکنون پروفسور میتواند سئوال اصلی را بدینترتیب مطرح کند
حال که شما پنجره کوپه را باز کرده اید، در جریان هوای اطراف قطار اختلال حاصل میشود
:و لازم است موارد زیر را محاسبه کنید
محاسبه مقا ومت جدید هوا در مقابل قطار؟
تغییر اصطکاک بین چرخها و ریل؟
آیا در اثر باز کردن پنجره، سرعت قطار کم میشود و اگر آری، به چه اندازه؟
.حسب المعمول دهان دانشجو باز مانده بود و قادر به حل این مسئله نبود و سرافکنده جلسه امتحان را ترک کرد
.همین بلا سر بیست دانشجوی بعدی هم آمد که همگی در امتحان شفاهی فیزیک مردود شدند
پروفسور آخرین دانشجو را برای امتحان فرا میخواند و طبق معمول سئوال اولی را میپرسد
شما در قطاری نشسته اید که با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت حرکت میکند و ناگهان شما گرما زده شده اید، حالا چکار میکنید؟
.این دانشجوی خبره میگوید؛ من کتم را در میارم
.پروفسور اضافه میکند که هوا بیش از اینها گرمه
.دانشجو میگه خوب ژاکتم را هم در میارم
.هوای کوپه مثل حمام زونا داغه
. دانشجو میگه اصلا ً لخت مادر زاد میشم
.پروفسور گوشزد میکند که دو آفریقائی نکره و نانجیب در کوپه هستند و منتظرند تا شما لخت شی
:دانشجو به آرامی میگوید
میدانید آقای پروفسور، این دهمین بار استکه من در امتحان شفاهی فیزیک شرکت میکنم واگر
.قطار مملو از آفریقائیهای شهوتران باشد، من آن پنجره لامصب را باز نمیکنم !!!!!!!
استوار بودم و تنومند!
من را انتخاب کرد ...
دستی به تنهام کشید تبرش را در آورد و زد .. زد ..
محکم و محکمتر ...
به خود میبالیدم، دیگر نمیخواستم درخت باشم، آیندهی خوبی در انتظارم بود!
سوزش تبرهایش بیشتر میشد که ناگهان چشمش به درخت دیگری افتاد،
او تنومندتر بود ...
مرا رها کرد با زخمهایم، او را برد ...
و من که نه دیگر درخت بودم،
نه تختهسیاه مدرسهای،
نه عصای پیرمردی ...
خشک شدم ...
بی خودی پرسه زدیم
صبحمان شب بشود ...
بی خودی حرص زدیم
سهم مان کم نشود ...
ما خدارا با خود سر دعوا بردیم
وقسم ها خوردیم
ما به هم بد کردیم
ما به هم بد گفتیم
ما حقیقت ها را زیر پا له کردیم
وچقدر حظ بردیم
که زرنگی کردیم
روی هر حادثه ای حرفی از پول زدیم
از شما می پرسم
ما که را گول زدیم؟؟؟؟؟
وای خدای من!!!!!!!!!!!!!!!
این وبلاگ چقدر بازدید کننده داره!
نترکه یه دفعه!
تعداد بازدید حتی به اندازه نویسنده ها هم نیس
کسانی که قصد یادگیری زبان انگلیسی را دارند میتوانند از منابع متعددی برای اینکار استفاده کنند؛ منابعی از قبیل: انواع کتابهای آموزش گرامر، کتابهای مربوط به آزمونهای استاندارد از قبیل TOEFL، GMAT، GRE، IELTS و غیره، نرمافزارهای کمکآموزشی مختلف برای بهبود لهجه، کتابهای سادهسازیشدهی داستان به زبان انگلیسی، کتابهای صوتی برای تقویت قدرت شنوایی، منابع صوتی و تصویری مختلف، واژهنامههای تخصصی و عمومی، یادگیری زبان انگلیسی برای کودکان، منابع آموزشی زبان انگلیسی برای معلمان، و امثال آن.
معمولاً برای یافتن چنین منابعی به گوگل مراجعه میکنیم اما امروز میخواهم سایتی به نام EnglishTips را معرفی کنم که همهی اینها را یکجا جمعآوری کرده و به رایگان در اختیار خوانندگان خود قرار میدهد.
این سایت یکی از بهترین سایتهایی است که بیش از 25000 منبع یادگیری زبان انگلیسی را به رایگان ارائه میدهد. بعید است دنبال منبعی خاص برای یادگیری زبان انگلیسی باشید و نتوانید اینجا پیدا کنید. این سایت هم قابلیت جستجو داشته و هم طبقهبندی خوبی از منابع ارائه داده است. ضمناً میتوانید منابع را بر اساس میزان محبوبیت آنها برای خوانندگان دیگر نیز مرتب کرده و بنابراین منابع معتبرتر را یافته و دانلود کنید.
طبقهبندی منابع این سایت در زیر آمده است. اعداد نشاندادهشده در داخل پرانتر، تعداد منابع مربوطه در هر طبقه میباشد.
دانشجویان و پژوهشگرانی که در داخل کشور به فعالیت های علمی مشغولند به دلایل مختلفی ممکن است توانایی خرید کتاب های تخصصی رشته های خود را نداشته باشند. کسانی که تمایل به خرید این کتاب ها دارند هم ممکن است قبل از خرید بخواهند نگاهی عمیق تر به محتوای این کتاب ها انداخته و در صورت اطمینان از مفید بودن آنها اقدام به خرید کنند.
اگرجستجویی در اینترنت داشته باشید به تعداد زیادی از سایت های اینترنتی برمی خورید که لینک های دانلود کتاب های مختلفی را در اختیار شما قرار می دهند اما همه ی آنها کیفیت یا تناسب لازم با رشته ی تخصصی دانشگاهی شما را ندارند.
امروز می خواهیم سایت های اینترنتی را معرفی کنیم که اجازه ی مشاهده یا دانلود کتاب های تخصصی را به رایگان به شما می دهند
اگر اهل کتاب خواندن هستید و اگر بیشتر وقتتان را پای کامپیوتر میگذرانید، احتمالاً تا حد زیادی از سیستم کاغذی جدا شدهاید و بیشتر مطالعه خود را پای کامپیوتر و با استفاده از فرمتهای مختلف ایبوک انجام میدهید. موارد دیگری هم پیش میآید که دنبال منابع فارسی از قبیل مقالات، جزوهها، آموزشها، دستورالعملها و مانند آن هستید.
البته یکی از روشهایی که برای یافتن این منابع وجود دارد، جستجو کردن با استفاده از موتورهای جستجوست. اما راه دیگری که وجود دارد، مراجعه به سایتهایی است که این کتابها را در یک جا جمعآوری کرده و طبقهبندی و قابل جستجو میکنند.
امروز میخواهیم 11 سایت برتر برای دانلود رایگان کتابها و منابع فارسی را معرفی کنیم که با کاوش در آنها میتوانید منابع فارسی خوبی برای مطالعه پیدا کنید. همهی این سایتها دارای طبقهبندی موضوعی بوده و برخی قابلیت جستجو در متن یا عنوان منابع را نیز دارند.
تنظیمات حریم خصوصی برای ایجاد محدودیت در دسترسی به قسمت های مختلف پروفایل و اطلاعات انجام می شود. اگر از کاربران قدیمی فیسبوک هستید هم توصیه می کنیم یک بار دیگر این تنظیمات را با ما مرور کنید. تنظیمات در بخش های مختلف فیسبوک قابل تنظیم و تغییر است که در زیر به آنها اشاره می کنیم.
هيچ وقت
هيچ وقت نقاش خوبی نخواهم شد
امشب دلی کشيدم
شبيه نيمه سيبی
که به خاطر لرزش دستانم
در زير آواری از رنگ ها
ناپديد ماند
مرحوم حسین پناهی
نگاهی نکنیم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسیم که آزار دهد کسی را
یادمان باشد که روز و روزگار خوش است وتنها دل ما دل نیست
.: Weblog Themes By Pichak :.