تاريخ : چهار شنبه 4 / 2 / 1391برچسب:, | 21:53 | نویسنده : م

دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند
از گوشه بامی که پریدیم پریدیم


رم دادن صید خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم رمیدیم

کوی تو که باغ ارم و روضه خلد است
انگار که دیدیم ندیدیم ندیدیم

سر تا به قدم... تیغ دعاییم و تو غافل
هان واقف دم باش رسیدیم ...رسیدیم